” منتشر شد “
فکر میکردم اون یه ذره آدمه
رفتو تنها شد دلم یه عالمه
البته تا اونجایی که یادمه
هرچی خوردم از این دلِ سادمه
من خسته شدم از آدما و طعنه هاشون
خسته شدم از اومدن و رفتناشون
خستم از خیابونو پیاده روهاش
ازت که خواسته بودم مراقبم باش
چقد تنهام تنهام تنهام
چقد سرده بی تو دستام
تورو میخوام میخوام میخوام
پُر از اشکه سرده چشمام
چقد تنهام تنهام تنهام
چقد سرده بی تو دستام
تورو میخوام میخوام میخوام
پُر از اشکه سرده چشمام
هندزفیری توو گوشمه یه کوله رو دوشمه
یه پیرهن سیاه تنم همونی که همیشه میپوشمه
نمیدونم کجای شهرم توو کوچه ها سرگردونم
به امید اینکه تورو ببینم تا سرمو برگردونم
ولی حیف تو اینجا نیستی
مگه تو همونی نبودی میگفتی پام وامیستی
منمو جای خالی با یه مشت یادگاری
که از همدیگه دو سه ساله داریم
حالا تکلیف چیه فراموش کنیم
نه این کارا کارِ ما نیست
با اینکه همش دنبال فانیم