” منتشر شد “
یه رازیه که ما خیلی وقته بلدیمش
چشا باریکه بگو فیلیپینی
من یه تیریپی ـَم که هیشکی این تیریپی نی
از اون مغزا که همیشه اَ ایده ها پُرن
صورت لَشو موها مثل ویتلا بلند
هی میگیری چی میگم
حرفامو روی نُتا میبینی میچینم
چند سال قبل یه چی برداشتم
هنوز دیوار روبرومو تری دی (۳D) میبینم
شکل میدم انگار شابلونم
کپی میکنن ازم انگار کاربنم
بچه بازی انگار کارتنن
دنبال توجه انگار تابلو ـَن
میاد باز به سمتم باشم هر جوری من
اونکه سرده با همه داغه بدجوری تنش
امشب دفعه اوله میبینمش
ولی جوری صمیمیه انگار یه سال هر روز دیدمش
ببین چندتا ورق اینجاست
ماها جلوییم و عقبین باز
میگن دنباِ تَش میگردن
میگم جایی نرن که حتی تَهَم اینجاست
اصلا من کیم پسرِ رپ تهرانم
خط چشمام حفظن خُب همه شعرام هم
درویش مرویش هم نیستم
ولی چند سالی هست که توو خط عرفانم
نقدِ همینه کارات قسطی خوبن
ببین دارن میپرن چه شکلی رو من
این، فرشته ها که مشکی پوشن
میخوان باهام بپرن بی هیچ حسی توو شهر
♫♫♫♫♫♫♫♫
تویِ شهر تویِ شب
♫♫♫♫♫♫♫♫
شبا بی خواب صبحا چی ها
میپرسن کجاییم و با کیا
باز هم مشکی رو تن چرم خفاشی بار
موندیم کنارِ جغدا بیدار
تا از بِلاروس بیام با بلاروسا
فرق نداره دراز کوتاه
میگه یه کام رو شاتا به کار بود ها
میگه گردن فُله ولی دراکولا
و من نیستیم به خواب آلوده
چشا باز مثل بادبان توو دریا
میگن دنبالمونه شهرداری چون باز زدیم یه کانال توو مغزا
دادیم فرار اَ مرزا
مهاجرت به فراتر دستا