” بزودی از رسانه کینگ موزیک “
تنظیم : علیرضا زنگی
امشب بازم واسه آخرین باز عکساتو میبینم
خدا حافظ تو بودو من بی خداحافظی میرم
برق این تیغ لعنتی روانیم میکنه
جوونی نکردم ولی جوون میمیرم
خیلی خواستیمو نشد دیدیم دنیا نمیذاره
مامان پست یه عمره به این دنیا بدهکاره
مادر دردت به سرم گریه نکن دیگه
اگه بدونی اشکای تو چه حالی به من میده
داد نزن بگو ما گشتیمو نبود
امشب خون از تنم میره کل تنم کبود
نه نای نفس کشیدنو دارم صدت کنم
نه چشام درست میبینه که تورو نگاه کنم
بخون لالایی که آوای تو مرگه
یه صدایی میاد مامان ببین مرگه
امشب واسه بار آخر مهمونی رفتما
مهمون خداما تو بهشت زهرا
♫♫♫♫♫♫♫♫
این هوای بارونی هنوزم یه چیش کمه
مامان به زخمام نخند که یادگار عشقمه
این روزگار مامانی به دل من رحمی نکرد
کارو دنیارو ببین مارو کجا کشوند نامرد
الان زیر خاکمو اشکای تو رو قبرمه
امشب تو قبرستون به عشق من محرمه
چنگ نزن رو قبرم گریه نکن مامان
به هرکی میرسه داد نزن که این پسرمه
مادر دوباره مشتاتو شکست سنگ قبرم
من عادت کردم به این مردم نامردم
مادر چشم رو هم بذاری سال من رسیده
گریه نکن واسه پسری که بیست سال کشیده
منو حروم کردن مامان تو حلالم کن
واسه کسی که ارزش نداره گریه نکن
این داستان با مرگ مهراب شروع شده
ولی با مرگ ایمانت با من تموم شده
♫♫♫♫♫♫♫♫
نگو گذشته از من نگو ازم گذشتی
نگو دلت گرفته از اینکه پام نشستی
تقدیرم اینه که پیش من نمونی
نگو باز میتونی تو بی من بمونی
تقدیرم اینه که بمونم تو قفس
همیشه بمونم یه تنها یه بیکس
بنویس بنویس واسه من بنویس
که دلت تنگ شده طاقت گریه نیست
بنویس بنویس واسه من بنویس
که دلت تنگ شده طاقت گریه نیست
♫♫♫♫♫♫♫♫
امشب میخوام، میخوام از مرگ بخونم
گریه نکن مامان دردت به جونم
دیگه نمیخوام هیشکی روی من حسابی باز کنه
این تیغمو میکشم که خیلی آسونه
آسونتر از هر چیزی که تو فک کنی مامان
برو توی مرثیه درست مثل بابام
وصیت میکنم وقتی که خاک میریزن
تو کل بهشت زهرا پخش بشه صدام
میرم ولی یه چیزو میذارم
داد بزن ایمان که از همه بیزارم
داد بزن ایمان که تو بعد من هستی
اون روزو میبینم که رو قله نشستی
قله ای که میخواستمو نرسیدم بهش
دنیارو میبینی گنده شده دلش
سلامتیه اون خدایی که دنیامو پس زد
الکلم صد درصد شد گذشت هشتاد درصد
دیگه شاه شطرنجم نیستم یه سرباز سادم
♫♫♫♫♫♫♫♫
تا کی نبض رگام دنبال چشمات بدوئه
مرحم درد یه ملت مرگ مهراب توئه
دیگه خستم از این تیغو از این زندگیه سگی
مامان چه حرفایی گفتن، گفتن به من نگی
منو خاک کنین تو قطعه ی گمنام قبرستون
مامان سلاممو به تموم دشمنام برسون
اینا همونایی ان که منو نمیکردن باور
منو زمین زدن آره، زمین زدن آخر
بنویس بنویس واسه من بنویس
که دلت تنگ شده طاقت گریه نیست
بنویس بنویس واسه من بنویس
که دلت تنگ شده طاقت گریه نیست
♫♫♫♫♫♫♫♫
خواب بودم خواب دیدم مرده ام
بی نهایت خسته و افسرده ام
تا میان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لهت را گل گرفت
روی من خروار ها از خاک بود
وای قبر من چه وحشتناک بود
بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق ظلمت سوت و کور و تنگ بود
هرکه آمد پیش حرفی راند و رفت
سوره ی حمدی برایم خواندو رفت
