حال امروزم را ببین و هیچ مپرس
حال امروز من هیچ خوب نیست
حال امروز من دوباره پر از تو شده است
تو بگو در این جهان خلاصه شده در چشمانت سراغ دست های گرمت را از کدام عابر شبگرد بگیرم تو بگو
من در این جهان بی تو سردرگمم
پر از بغضم پر از توام
مغذم دارد سوت میکشد تو بگو با این همه معمای در سر چه کنم
من به تو عادت کرده ام لعنتی تو بگو با ترک این عادت چه کنم؟؟
حال امروز من پر از حال بد است
کنج خلوت تنهاییم باران گرفته است
عجیب است دلم دوباره پر تو شده است
من به دنبال آن لحظه های عاشقانه میخواهم خیس بشوم ، خیس بشوم، خیس بشم
داد بکشم ، داد بکشم ، داد بکشم
دلم یک جهان تو میخواهد
دلم یک دنس آرام میخواهد
دلم میخواهد تا تو را غرق بوسه میکنم یکی برود ماه را خبر کند
فریاد بکشد فریاد بکشد فریاد بکشد
ایهاالناس جهان این زن این مرد است
تمام این زن این مرد است
همدم جان من بی تو بلاتکلیف ترین آدم این شهرم
تورا به جان جفتمان بفهم برای من که یک عمر بودنت را خواسته ام نبودنت مثل یک جنگ است
زنیتم را از من بگیر غبار روی شانه هایت را به من بده
دست های من این روزها پر از خالی شده انار ترک خورده ی بکر دستانت را به من بده
واژه ها را فراموش کرده ام بگو بگو بگو قافیه بلند نگاهت به داد بیت های کوتاه غزلم برسند
زیر باران خیس شدم
پیک های مکرر نگاهت را سر کشیدم
از خیال خوشت تا سر حد جنون مست شدم
کی مرا در آغوش میگیریم
خوش دارم زیر باران پنجره ی احساسم را رو به تو باز و بسته کنم
خوش دارم در گستره ی بی مرز خیالم برای تو چندین بار بمیرم و زنده شوم