هر وقت خنده ات بی رنگ و رو شدن خاطره هات برات یک آرزو شدن
پاییز اگه تورو تو کوچه ها شکست تو خنده بی هوا بغضت یجا شکست
توی غروبایی که بی قرار شدی روز تولدت چشم انتظار شدی
هر وقت دلت گرفت و موندی بی خبر جای دلیل فقط اسم منو ببر
از هر مسیری که میرسی بگذری خاطره هایی که همرات میبری
هرجایی که نبود یه راه پیش و پس سخت شد برات اگه کشیدن نفس
جای خودش غمش پرسید حالتو مردم برای هم گفتن مثالتو
هر وقت دلت گرفت و موندی بی خبر جای دلیل فقط اسم منو ببر