همه جا تاره منمو یکی شبیه من یه پیرمرد تو آینه
هیشکی نی اینجا یه شهر شلوغ
اونور پنجره نمیدونم چمه
یه اتاق همیشه بازه درش
هر کی رفت به سلامت خوش اومدش
ارزوهامم نشدش براورده
سرفه کردن پدر ریمو دراورده
نمیره جلو عقربه زمان معکوسه
از چشام معلومه که نخوابیدم چندروزه
دیدی چه قشنگ پا گذاشتم رو ارادم
حتی شدم یهو شرمنده خونوادم
هنوزم هستم فکر دوستایی که پیشم نیستن
هنوزم هر کی هر چی بگه پشتشون می ایستم
نمیدونم چرا شاید خودم بد بودم
واسشون کم نزاشتم خودم پر از کمبودم
یا که بگم از اونی که یهو از پشت زد
اونی که هست هنوز حلقش تو انگشتم
اصلن به من چه کی میره و کی میادش
بیخیال که کی منو واسه چی میخادش
دیگه خسته شدم از بس حرف خوردم
باید قبول کنم که منم خط خوردم
من بریدم از روزی که تو رگ سرم رفت
زندگیم روی مترونوم رفت
صدامو میشنوی شش صب تو سکوت
توی این شهر پرترافیک و پردود
با این حال و اوضاع موهای پژمرده
میرم جلو آینه صورت افسرده
وااای همه چی دو تا شده